loading...
روانشناسي معاملات
فريبرز بازدید : 9 یکشنبه 07 آبان 1391 نظرات (1)

وقتي شما به شهر نيويورك سفر كنيد، جالب ترين بخش سفر شما هنگامي است كه پس از خروج از هواپيما و فرودگاه، قصد گرفتن يك تاكسي را داشته باشيد. اگر يك تاكسي براي ورود به شهر و رسيدن به مقصد بيابيد شانس به شما روي آورده است. اگر راننده ي تاكسي شهر را بشناسد و از نشاني شما سر در آورد با اقبال ديگري روبرو شده ايد. اگر زبان راننده را بدانيد و بتوانيد با او سخن بگوييد بخت يارتان است و اگر راننده عصباني نباشد، با حسن اتفاق ديگري مواجه هستيد. خلاصه براي رسيدن به مقصد بايد از موانع متعددي بگذريد.

هاروي مك كي مي گويد: «روزي پس از خروج از هواپيما، در محوطه اي به انتظار تاكسي ايستاده بودم كه ناگهان راننده اي با پيراهن سفيد و تميز و پاپيون سياه از اتومبيلش بيرون پريد، خود را به من رساند و پس از سلام و معرفي خود گفت: «لطفا چمدان خود را در صندوق عقب بگذاريد.»

سپس كارت كوچكي را به من داد و گفت: «لطفا به عبارتي كه رسالت مرا تعريف مي كند توجه كنيد.»

بر روي كارت نوشته شده بود: «در كوتاه ترين مدت، با كمترين هزينه، مطمئن ترين راه ممكن و در محيطي دوستانه شما را به مقصد مي رسانم.»

من چنان شگفت زده شدم كه گفتم نكند هواپيما به جاي نيويورك در كره اي ديگر فرود آمده است. راننده در را گشود و من سوار اتومبيل بسيار آراسته اي شدم. پس از آنكه راننده پشت فرمان قرار گرفت، رو به من كرد و گفت: «پيش از حركت، قهوه ميل داريد؟ در اينجا يك فلاسك قهوه معمولي و فلاسك ديگري از قهوه مخصوص براي كسانيكه رژيم تغذيه دارند، هست.»

گفتم: «خير، قهوه ميل ندارم، اما با نوشابه موافقم».

راننده پرسيد: «در يخدان هم نوشابه دارم و هم آب ميوه.»

سپس با دادن يك بطري نوشابه، حركت كرد و گفت: «اگر ميل به مطالعه داريد مجلات تايم، ورزش و تصوير و آمريكاي امروز در اختيار شما است.»

آنگاه، بار ديگر كارت كوچك ديگري در اختيارم گذاشت و گفت: «اين فهرست ايستگاههاي راديويي است كه مي توانيد از آنها استفاده كنيد. ضمنا من مي توانم درباره بناهاي ديدني و تاريخي و اخبار محلي شهر نيويورك اطلاعاتي به شما بدهم و اگر تمايلي نداشته باشيد مي توانم سكوت كنم. در هر صورت من در خدمت شما هستم.»

از او پرسيدم: «چند سال است كه به اين شيوه كار مي كنيد؟»

پاسخ داد: « دو سال.»

پرسيدم: «چند سال است كه به اين كار مشغوليد؟»

جواب داد: «هفت سال.»

پرسيدم: «پنج سال اول را چگونه كار مي كردي؟»

گفت: «از همه چيز و همه كس،از اتوبوسها و تاكسي هاي زيادي كه هميشه راه را بند مي آورند، و از دستمزدي كه نويد زندگي بهتري را به همراه نداشت مي ناليدم. روزي در اتومبيلم نشسته بودم و به راديو گوش مي دادم كه وين داير شروع به سخنراني كرد. مضمون حرفش اين بود كه مانند مرغابيها كه مدام واك واك مي كنند، غرغر نكنيد، به خود آييد و چون عقابها اوج گيريد. پس از شنيدن آن گفتار راديويي، به پيرامون خود نگريستم و صحنه هايي را ديدم كه تا آن زمان گويي چشمانم را بر آنها بسته بودم. تاكسيهاي كثيفي كه رانندگانش مدام غرولند مي كردند، هيچگاه شاد و سرخوش نبودند و با مسافرانشان برخورد مناسبي نداشتند. سخنان وين داير، بر من چنان تاثيري گذاشت كه تصميم گرفتم تجديد نظري كلي در ديدگاهها و باورهايم به وجود آورم.»

پرسيدم: « چه تفاوتي در زندگي تو حاصل شد؟»

گفت: «سال اول، درآمدم دوبرابر شد و سال گذشته به چهار برابر رسيد. نكته اي كه مرا به تعجب واداشت اين بود كه در يكي دو سال گذشته، اين داستان را حداقل با سي راننده تاكسي در ميان گذاشتم اما فقط دو نفر از آنها به شنيدن آن رغبت نشان دادند و از آن استقبال كردند. بقيه چون مرغابيها، به انواع و اقسام عذر و بهانه ها متوسل شدند و به نحوي خود را متقاعد كردند كه چنين شيوه اي را نمي توانند برگزينند.»

فريبرز بازدید : 21 جمعه 05 آبان 1391 نظرات (0)

ﻣﺘﻦ زﻳﺮ ﻳﻚ ﻣﺘﻦ ﺧﻼﺻﻪ و ﺳﺎده ﺳﺎزي ﺷﺪه از ﭘﻠﻪ ھﺎي ﻃﻲ ﺷﺪه ﺗﻮﺳﻂ ﺟﺎن ﭘﺎﻳﭙﺮ ﺗﺎ رﺳﯿﺪن ﺑﻪ ﺟﺎﺋﻲ ﻛﻪ اﻛﻨﻮن در آن ﻗﺮار دارد ﻣﻲ ﺑﺎﺷﺪ
ﻛﻪ ﺑﻪ ﻧﻈﺮ ﻣﻦ ﺗﻤﺎﻣﻲ ﺗﺮﻳﺪرھﺎ ﺗﻘﺮﻳﺒﺎ ھﻤﻪ اﻳﻦ ﭘﻠﻪ ھﺎ و ﻳﺎ اﻛﺜﺮﻳﺖ آﻧﮫﺎ را ﺑﺎﻳﺪ ﻃﻲ ﻛﻨﻨﺪ ﺗﺎ ﺑﻪ ﻣﺮﺣﻠﻪ اي ﺑﺮﺳﻨﺪﻛﻪ ﺑﺘﻮاﻧﻨﺪ ﺧﻮد را ﺗﺮﻳﺪر ﺑﻨﺎﻣﻨﺪ.
١ -ﻛﻨﺠﻜﺎوي ﻣﺎ ﺑﺎﻋﺚ ﻣﻲ ﺷﻮد ﺗﺎ راﺟﻊ ﺑﻪ ﺑﺎزار ﻣﻄﺎﻟﻌﺎت و ﺗﺤﻘﯿﻘﺎت اوﻟﯿﻪ اي را اﻧﺠﺎم دھﯿﻢ.
٢ -ﻳﻚ ﻳﺎ دو ﻛﺘﺎب و ﭼﻨﺪ ﮔﺰارش و ﻣﺠﻠﻪ ﻣﻲ ﺧﺮﻳﻢ.
٣ -ﭼﯿﺰھﺎﺋﻲ از ﺑﺎزار ﻛﻪ ﺑﻪ ﻧﻈﺮ ھﻢ دوﺳﺖ داﺷﺘﻨﻲ ﻣﻲ رﺳﻨﺪ ﺷﻤﺎ را ﺗﺮﻏﯿﺐ ﺑﻪ ﺗﺤﻘﯿﻖ ﻣﻲ ﻛﻨﻨﺪ.
٤ -ﻋﻼﻗﻪ اي ﺳﻄﺤﻲ ﺑﻪ ﺑﺎزار و ﺗﺮﻳﺪھﺎي ھﺮ از ﮔﺎھﻲ و ﻋﻤﻮﻣﺎ از دﺳﺖ دادن ﭘﻮل و ﮔﺎھﻲ ھﻢ ﻣﻮﻓﻘﯿﺖ ھﺎي ﺗﺼﺎدﻓﻲ را در اﻳﻦ ﻣﺮﺣﻠﻪ ﺗﺠﺮﺑﻪ
ﻣﻲ ﻛﻨﯿﻢ.
٥ -ﻋﻤﻮﻣﺎ ﺷﻜﺴﺘﮫﺎي ﺧﻮد را ﻓﺮاﻣﻮش ﻛﺮده و ﺑﻪ ﻣﻮﻓﻘﯿﺘﮫﺎي ﺧﻮد ﻣﻲ ﺑﺎﻟﯿﻢ و ﺧﻮدﻣﺎن را ﺗﺸﻮﻳﻖ و ﻣﺘﻘﺎﻋﺪ ﻣﻲ ﻛﻨﯿﻢ ﻛﻪ اﮔﺮ اﻳﻦ ﺗﻜﻨﯿﻜﮫﺎ را ﻳﺎد
ﺑﮕﯿﺮﻳﻢ ﺑﻪ ﭘﺎﻳﺎن راه رﺳﯿﺪه و ﻣﻮﻓﻘﯿﺘﮫﺎي زﻳﺎدي ﺑﺪﺳﺖ ﺧﻮاھﯿﻢ آورد.
٦ -ﭼﺎرﺗﮫﺎي ﻣﺨﺼﻮص ﺑﻪ ﺧﻮدﻣﺎن را را ﻛﻪ اﺣﯿﺎﻧﺎ ﺑﺰرﮔﺘﺮ از ﺣﺪ ﻣﻌﻤﻮل ھﻢ ھﺴﺘﻨﺪ و ﭼﻨﺪ اﻧﺪﻳﻜﺎﺗﻮر ھﻢ روي آﻧﮫﺎ رﺳﻢ ﺷﺪه ﺑﺮاي ﺧﻮد ﺗﮫﯿﻪ ﻣﻲ
ﻛﻨﯿﻢ.
٧ -روﺷﻲ را ﺑﺮاي ورود ﺑﻪ ﺑﺎزار ﺗﮫﯿﻪ ﻛﺮده و ﻓﻜﺮ ﻣﯿﻜﻨﯿﻢ ﻛﻪ اﻳﻦ روش ﺟﺰ ﻣﻮﻓﻘﯿﺖ ﭼﺎره دﻳﮕﺮي ﻧﺪارد!
٨ -ﺑﻪ ﺻﻮرت ﻓﻌﺎﻟﻲ ﻣﻌﺎﻣﻼت ﺧﻮد را آﻏﺎز ﻣﯿﻜﻨﯿﻢ.
٩ -ﻧﺘﺎﻳﺞ ﺑﻤﺎ ﮔﻮﺷﺰد ﻣﯿﻜﻨﻨﺪ ﻛﻪ ﺑﻪ ھﻤﺎن ﺳﺎدﮔﻲ ﻛﻪ ﻓﻜﺮ ﻣﯿﻜﻨﯿﻢ ﻧﯿﺴﺖ و ﭼﻨﺪ ﻧﻜﺘﻪ را ﺑﺎﻳﺴﺘﻲ ﻣﺮاﻋﺎت ﻛﺮد.
١٠ - ﺑﻪ ﺗﺮﻳﺪھﺎﻳﻤﺎن اداﻣﻪ ﻣﻲ دھﯿﻢ و ﻧﺘﺎﻳﺞ ﻧﺴﺒﺘﺎ) ﺑﺪ (ﻣﺘﻔﺎوﺗﻲ اﻳﺠﺎد ﻣﻲ ﺷﻮﻧﺪ وﻟﻲ ﻧﻪ آﻧﭽﻨﺎﻧﻜﻪ ﻋﻼﻗﻪ ﻣﺎرا از ﺑﯿﻦ ﺑﺒﺮﻧﺪ.
١١ - ھﻤﭽﻨﺎن ﻧﺘﺎﻳﺞ ﺧﻮب را اﻧﺘﻈﺎر ﻣﯿﻜﺸﯿﻢ.
١٢ - ﺣﺠﻢ ﻣﻌﺎﻣﻼت و ﻣﺒﺎﻟﻎ درﮔﯿﺮ در آﻧﮫﺎ اﻓﺰاﻳﺶ ﻣﻲ ﻳﺎﺑﻨﺪ.
١٣ - ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ و ﺧﻮاﻧﺪن ﮔﺰارﺷﺎت اداﻣﻪ ﻣﻲ ﻳﺎﺑﻨﺪ اﻣﺎ اﻳﻨﮫﺎ ﺟﺰ ﺑﻪ ﺗﻨﯿﺪﮔﻲ ﺑﯿﺸﺘﺮ اوﺿﺎع ﻧﻤﻲ اﻧﺠﺎﻣﻨﺪ .ھﻨﻮز ﻧﻤﯿﺪاﻧﯿﻢ ﻛﻪ ﭼﻪ ﺑﺎﻳﺪ ﺑﺨﻮاھﯿﻢ.
١٤ - ﻧﻤﺮه ﻣﻮﻓﻘﯿﺖ ﻣﺎ ﺑﺎﻟﻨﺴﺒﻪ ﺧﻮب اﺳﺖ اﻣﺎ ﻛﻤﺒﻮد ﻣﮫﺎرﺗﮫﺎي ﻣﻌﺎﻣﻼﺗﻲ ﻣﺎ ﻣﻨﺠﺮ ﺑﻪ ﻋﺪم ﺑﮫﺮه ﮔﯿﺮي و ﻛﺴﺐ ﺳﻮد ﺷﺎﻳﺴﺘﻪ از ﺑﺎزار ﻣﻲ
ﺷﻮد.
١٥ - ﺑﺘﺪرﻳﺞ ﺗﺮس از ﺑﺎزار در ذھﻦ ﻣﺎ ﺟﺎي ﻣﻲ ﮔﯿﺮد وﻟﻲ ھﻨﻮز اﻧﺪر ﺧﻢ ﻳﻚ ﻛﻮﭼﻪ اﻳﻢ.
١٦ - ﺑﻪ ھﻤﺎن روال ﻗﺒﻞ ﻣﻌﺎﻣﻠﻪ ﻣﻲ ﻛﻨﯿﻤﻮ ﺑﻪ ﺗﻌﺪاد زﻳﺎد ﻣﻌﺎﻣﻠﻪ ﻛﺮده و از ﻗﺎﻧﻮن ﻣﻌﺪل ﮔﯿﺮي ﮔﺮﻳﺰاﻧﯿﻢ .ﻓﻘﻂ ﻣﻮﺿﻮع ﻣﮫﻢ زﻣﺎن اﺳﺖ.
١٧ - ﻳﻚ ﺳﻮد ﺑﺰرگ ﺑﺮاي ﺧﻮد ﺛﺒﺖ ﻛﺮده و اﺣﺴﺎس اﻳﻨﻜﻪ ھﻤﻪ ﭼﯿﺰ ﺧﻮب ﭘﯿﺶ ﻣﻲ رود در ﻣﺎ ﺑﻪ اﻋﺘﻤﺎد ﺑﻪ ﻧﻔﺲ زﻳﺎد از ﺣﺪ ﻣﻨﺠﺮ ﻣﻲ ﺷﻮد.
١٨ - ﻳﻚ ﺿﺮر ﺑﺰرگ ﻣﻲ ﻛﻨﯿﻢ .از ﻧﻈﺮ رواﻧﻲ ﻣﺴﺎﻟﻪ ﺷﺮوع ﺑﻪ ﺑﺰرگ ﺷﺪن ﻣﻲ ﻛﻨﺪ.
١٩ - ﻳﻚ ﻛﺎﻣﭙﯿﻮﺗﺮ ﻣﻲ ﺧﺮﻳﻢ و ﺷﺮوع ﺑﻪ ﺑﺮرﺳﻲ اﻧﺪﻳﻜﺎﺗﻮرھﺎي دﻳﮕﺮ ﻣﻲ ﻛﻨﯿﻢ.
٢٠ - ﺑﻪ دﻳﮕﺮ ﺑﺎزارھﺎ و روﺷﮫﺎ ﻧﯿﺰ ﺳﺮك ﻣﻲ u1603 ﻛﺸﯿﻢ.
٢١ - ﺑﺎﻻﺧﺮه ھﻤﻪ ﭘﻮل ﺧﻮد را از دﺳﺖ ﻣﻲ دھﯿﻢ.
٢٢ - ﺑﻮﺿﻮح ﻣﻲ ﻓﮫﻤﯿﻢ ﻛﻪ ﺑﻪ ھﻤﺎن ﺳﺎدﮔﻲ ﻛﻪ ﻣﻲ ﺑﯿﻨﯿﻢ ﻧﯿﺴﺖ.
٢٣ - ﺑﻪ ﻧﻈﺮ ﻣﻲ رﺳﺪ ﻛﻪ ﺑﻪ اﻳﻦ ﺷﯿﻮه ﻧﻤﻲ ﺗﻮاﻧﯿﻢ اداﻣﻪ دھﯿﻢ.
).٢٤ . ١٩٨٨ - در ﻣﻲ ﻳﺎﺑﯿﻢ ﻛﻪ اﻃﻼﻋﺎت ﻛﺎﻓﻲ ﺑﺮاي ﻛﺴﺎﻧﯿﻜﻪ ﻣﻲ ﺧﻮاھﻨﺪ از اﻳﻦ ﺑﺎزار ﻛﺴﺐ در اﻣﺪ ﻛﻨﻨﺪ ﻛﺎﻓﻲ ﻧﯿﺴﺖ) ﺳﺎﻟﮫﺎي ١٩٨٧
٢٥ - ﺑﺮاي ﭘﺮ ﻛﺮدن اﻳﻦ ﺧﻼ ﺳﻌﻲ ﻣﻲ ﻛﻨﯿﻢ ﻛﻪ ﻳﻚ ﺳﯿﺴﺘﻢ ﮔﺰارش ﻧﻮﻳﺴﻲ اﻳﺠﺎد ﻛﺮده ﺗﺎ ﭼﮕﻮﻧﮕﻲ اوﺿﺎع را ﺑﻪ ﻣﺎ ﺑﮕﻮﻳﺪ.
٢٦ - ﻳﻚ آﻧﺎﻟﯿﺴﺖ را ﺑﻪ ھﻤﻜﺎري دﻋﻮت ﻣﻲ ﻛﻨﯿﻢ .ﺗﻮﺟﻪ داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﯿﺪ ﻛﻪ اﻳﻦ ﺑﺪﺗﺮﻳﻦ ﻛﺎري اﺳﺖ ﻛﻪ ﺷﻤﺎ ﻣﻲ ﻛﻨﯿﺪ و ﺑﮫﺘﺮﻳﻦ ﻛﺎر آن اﺳﺖ ﻛﻪ
ﻳﻚ ﻧﻔﺮ ﺗﺮﻳﺪر را ﺑﻪ ﻛﻤﻚ ﺑﻄﻠﺒﯿﺪ.
٢٧ - ﺑﻪ ﺗﺮﻳﺪ ﻛﺮدن اداﻣﻪ ﻣﻲ دھﯿﻢ اﻣﺎ در ﺳﻄﻮح ﭘﺎﺋﯿﻨﺘﺮ.
٢٨ - ﮔﺰارش ﻧﻮﻳﺲ روزاﻧﻪ را آﻏﺎز ﻣﻲ ﻛﻨﯿﻢ ﻛﻪ ﻳﻚ ﻣﻮﻓﻘﯿﺖ ﻓﻮري ﻣﺤﺴﻮب ﻣﻲ ﺷﻮد.
٢٩ - ﺗﻤﺎم اﻳﻨﮫﺎ ﻧﯿﺎزﻣﻨﺪ ﺗﺤﻘﯿﻘﺎت و ﻣﻄﺎﻟﻌﺎت و آﻧﺎﻟﯿﺰھﺎي ﺷﺨﺼﻲ زﻳﺎدي اﺳﺖ اﻣﺎ ﺑﺎز ھﻢ ھﻨـﻮز ﺑـﺮ ﻣـﺎ روﺷـﻦ ﻧﯿـﺴﺖ ﻛـﻪ ﺗﺮﻳـﺪ ﻛـﺮدن ﻳـﻚ اﻣـﺮ
ذھﻨﻲ
اﺳﺖ و ﺳﺎﻳﺮ ﻣﻘﻮﻻت ﺑﯿﺮوﻧﻲ) ﺷﺎﻣﻞ روﺷﮫﺎ ﻛﺎﻣﭙﯿﻮﺗﺮھﺎ و ﻛﺎرﮔﺰاران و(... ﺗﻘﺮﻳﺒﺎ ھﻤﻪ ﻧﺎﻣﺮﺑﻮط ھﺴﺘﻨﺪ اﻟﺒﺘﻪ ﺗﺎ وﻗﺘﯿﻜﻪ ﺷﻤﺎ از ﻧﻈﺮ ذھﻨﻲ آﻣﺎده
ﻧﺒﺎﺷﯿﺪ.
٣٠ - ﺗﺮس ﺑﺮ ﻣﺎ ﻣﺴﺘﻮﻟﻲ ﺷﺪه و ھﻨﻮز ھﻢ ﺷﯿﻮه ﺧﺎﺻﻲ ﻧﺪارﻳﻢ.
٣١ - ﻣﻔﮫﻤﯿﻢ ﻛﻪ ﺗﺮﻳﺪ ﻣﻨﻄﻘﻲ ﺑﺪون داﺷﺘﻦ ﻳﻚ ﺷﯿﻮه ﻣﻨﺎﺳﺐ ﻧﺘﯿﺠﻪ اي ﺟﺰ ﻧﺎﻛﺎﻣﻲ ﻧﺪارد.
٣٢ - ﺑﺪﻧﺒﺎل ﻳﻚ روش ﻣﻲ ﮔﺮدﻳﺪ.
٣٣ - روﺷﮫﺎي ﻣﻮﺟﻮد در ﺑﺎزار ﺑﻪ ﻧﻈﺮﺗﺎن ﻣﻨﺎﺳﺐ ﻧﯿﺸﺘﻨﺪ و ﺷﺮوع ﺑﻪ ﻃﺮاﺣﻲ ﻳﻚ روش ﻣﺨﺼﻮص ﺑﻪ ﺧﻮد ﻣﻲ ﻛﻨﯿﺪ.
٣٤ - ﺎﺑ روش ﺧﻮد ﺷﺮوع ﺑﻪ ﺗﺮﻳﺪ ﻣﻲ ﻛﻨﯿﻢ ﻛﻪ اﻟﺒﺘﻪ ﻛﺎري ﺑﺲ ﺳﺨﺖ اﺳﺖ.٣٥ - ﻣﺎ ﺑﻪ دﻻﻳﻞ ﻗﺎﻧﻊ ﻛﻨﻨﺪه اي ﺑﺮاي ﺗﺮﻳﺪھﺎي ﺧﻮد ﻧﻤﻲ رﺳﯿﻢ) ﭼﯿﺰي ﻛﻪ ﻗﺒﻞ از داﺷﺘﻦ روش ﻧﯿﺰ ﺑﻪ آن دﭼﺎر ﺑﻮدﻳﻢ(اﻣﺎ در ﻣﻲ ﻳﺎﺑﯿﻢ ﻛﻪ ﻗﺒﻼ
راﺟﻊ ﺑﻪ آن ﺑﺮرﺳﻲ ﻛﺮده اﻳﻢ .ﺟﺮﻳﺎﻧﺎت دروﻧﻲ ﺷﻤﺎ ﺑﻜﺎر ﻣﻲ اﻓﺘﻨﺪ.
٣٦ - ﻣﻔﮫﻤﯿﻢ ﻛﻪ ﻧﻜﺘﻪ اﺻﻠﻲ در ﺗﺮﻳﺪ ﻛﺮدن ھﻤﺎﻧﺎ ذھﻦ ﻣﺎﺳﺖ.
ﺣﺎل ﻣﻲ ﺗﻮاﻧﯿﻢ ﭘﯿﺸﺮﻓﺖ واﻗﻌﻲ را ﺷﺮوع ﻛﻨﯿﻢ
٣٧ - ﺷﺮوع ﺑﻪ ﺗﻜﻤﯿﻞ اﺳﺘﺮاﺗﮋي ﺧﻮد ﻛﺮده و ﺑﺎ ﻳﻚ ﺳﺎﻳﺰ ﻣﻨﺎﺳﺐ ﺗﺮﻳﺪ ﻣﯿﻜﻨﯿﻢ.
٣٨ - اﻣﺎ ھﻨﻮز ھﻢ دﭼﺎر ﺗﺮس ھﺴﺘﯿﻢ و اﻳﻦ ﺑﻪ ﻣﺴﺎﻟﻪ ﺑﺰرﮔﻲ ﺗﺒﺪﻳﻞ ﻣﻲ ﺷﻮد .ﻗﺒﻼ ﻳﺎد ﮔﺮﻓﺘﯿﻢ ﻛﻪ ﻛﺎھﺶ ﺿﺮرھﺎ ﺿﺮوري اﺳﺖ و اﻣﺎ ﺑﺨﺶ
دوم) ﺣﻔﻆ ﺟﺮﻳﺎن ﺳﻮد ده(را ﺑﺎ وﺟﻮد ﺗﺮس ﻧﻤﻲ ﺗﻮاﻧﯿﻢ ﺑﻪ آن دﺳﺖ ﭘﯿﺪا ﻛﻨﯿﻢ.
٣٩ - ﺑﻪ ﺗﺮﻳﺪ ﻛﺮدن ﺧﻮد اداﻣﻪ ﻣﻲ دھﯿﻢ و ﺑﻪ ﺧﻮد اﻣﯿﺪوارﻳﻢ ﻛﻪ ﺧﻮب ﺷﻮد .ﺑﺘﺪرﻳﺞ ﺗﺮس رﺧﺖ ﺑﺮ ﻣﻲ ﺑﻨﺪد.
٤٠ - ﺿﺮﺑﻪ ﺑﺰرگ دﻳﮕﺮي ﻣﻲ ﺧﻮرﻳﻢ.
٤١ - اﺣﺴﺎس ﺑﺪي ﭘﯿﺪا ﻛﺮده و ﻓﻜﺮ ﻣﻲ ﻛﻨﯿﻢ ﻛﻪ ﺑﮫﺘﺮ اﺳﺖ ﺗﺴﻠﯿﻢ ﺷﻮﻳﻢ و ﻳﺎ ﺷﺎﻳﺪ ﺑﮫﺘﺮ ﺑﻮد ھﻤﺎن ﻣﺮﺗﺒﻪ اول و ﭼﻨﺪ ﺳﺎل ﭘﯿﺶ ﻛﻪ ﺑﺮاي
اوﻟﯿﻦ ﺑﺎر ﻛﺎل ﺷﺪﻳﻢ ﺗﺴﻠﯿﻢ ﻣﻲ ﺷﺪﻳﻢ.
٤٢ - ﺑﻪ ﺗﺮﻳﺪ ﺧﻮد اداﻣﻪ داده و ﺳﻌﻲ ﻣﻲ ﻛﻨﯿﻢ ﻛﻪ از اﻋﺘﻤﺎد ﺑﻪ ﻧﻔﺲ زﻳـﺎدي ﭘﺮھﯿـﺰ ﻛﻨـﯿﻢ  .ﺧﻮدﻣـﺎن را ﺑـﻪ ﺳﯿـﺴﺘﻢ ﻣـﺪﻳﺮﻳﺖ u1575 اﺳـﺘﺮس
ﻣﺴﻠﺢ ﻛﺮده
و ﺑﻪ زودي ﻳﺎد ﻣﻲ ﮔﯿﺮﻳﻢ ﻛﻪ ﻣﺮاﻗﺒﻪ ﻛﻨﯿﻢ)ﭼﯿﺰي ﻛﻪ ﺑﺮاي ھﺮ ﺗﺮﻳﺪري ﺿﺮوري اﺳﺖ(و در ﻣﻲ ﻳﺎﺑﯿﻢ ﻛﻪ ھﻤﯿﺸﻪ ﻣﺘﻮاﺿﻊ ﺑﻮده و ﻣﺎﻧﻨﺪ ﻇﺮف
ﺧﺎﻟﻲ ﺑﺎﺷﯿﻢ .اﮔﺮ ﺷﻤﺎ از ﺧﻮدﺗﺎن ﭘﺮ ﺑﺎﺷﯿﺪ ﺟﺎﺋﻲ ﺑﺮاي ﻳﺎدﮔﯿﺮي ﺑﺎﻗﻲ ﻧﻤﻲ ﮔﺬارﻳﺪ.
٤٣ - ﻳﻚ ﺗﺮﻳﺪر دﻳﮕﺮ را ﺑﻪ ﻋﻨﻮان راھﻨﻤﺎ اﻧﺘﺨﺎب ﻛﺮده و او ﻧﯿﺰ ﻳﻚ روش را ﺑﻪ ﺷﻤﺎ ﻣﻌﺮﻓﻲ ﻣﻲ ﻛﻨﺪ ﻛﻪ ﺑﻼﻓﺎﺻﻠﻪ ﻣﻮرد ﭘﺴﻨﺪ ﺷﻤﺎ واﻗﻊ ﺷﺪه و
ﻋﻠﺖ آن ھﻢ وﺿﻌﯿﺖ ﻣﻨﺎﺳﺐ)ذھﻨﻲ (ﺷﻤﺎﺳﺖ.
٤٤ - ﺳﯿﺴﺘﻢ ﺧﻮدﻣﺎن را ﻣﻲ ﺳﺎزﻳﻢ و آﻧﺮا ﺗﻮﺳﻌﻪ داده ﻛﻪ ﻣﻨﺠﺮ ﺑﻪ ﺑﮫﺘﺮ ﺷﺪن ﻧﺘﺎﻳﺞ و وﺿﻌﯿﺖ ذھﻨﻲ ﻣﺎ ﻣﻲ ﺷﻮد .دﻳﮕﺮ ﺗﺮس ﻣﺴﺎﻟﻪ ﻣﮫﻤﻲ
ﻧﯿﺴﺖ.
٤٥ - ﺗﺼﻤﯿﻢ ﺑﻪ ﻣﻼﻗﺎت ﺑﺎ ﻳﻚ ﻣﺮﺑﻲ رواﻧﺸﻨﺎس ﻣﻌﺎﻣﻼت ﻣﻲ ﮔﯿﺮﻳﻢ.
٤٦ - ﺳﻮد ﺑﺰرﮔﻲ را ﺑﻪ دﻟﯿﻞ اﺟﺎزه دادن ﺑﻪ ﺟﺮﻳﺎن ﺳﻮد ده در ﻳﻚ ﻣﻌﺎﻣﻠﻪ ﺑﻪ ﺛﺒﺖ ﻣﻲ رﺳﺎﻧﯿﻢ .ﻣﺎ ھﻤﺎن ﻛﺎري را ﻣﻲ ﻛﻨﯿﻢ ﻛﻪ ھﺮ ﺗﺮﻳﺪر ﻣﻮﻓﻘﻲ
اﻧﺠﺎم ﻣﻲ دھﺪ .آﻳﺎ دوﺑﺎره ھﻢ اﻳﻦ ﺗﺮﻓﻨﺪ را ﻣﻲ ﺗﻮاﻧﯿﻢ ﺑﻜﺎر ﺑﺒﻨﺪﻳﻢ؟
٤٧ - ﺷﺮوع ﺑﻪ دور ﺷﺪن از ﺗﺮس و رﺳﯿﺪن ﺑﻪ ﻣﺮﺣﻠﻪ رﻳﺴﻚ ﻣﺤﻮري ﻣﻲ ﻛﻨﯿﻢ.
٤٨ - ﻣﻲ ﻓﮫﻤﯿﻢ ﻛﻪ وﺿﻌﯿﺖ ذھﻨﻲ ھﻤﻪ ﭼﯿﺰ اﺳﺖ و اراﻣﺶ داﺷﺘﻦ اﻣﺮي ﺣﯿﺎﺗﻲ اﺳﺖ و ﺑﺎز ھﻢ ﺳﺎﻳﺰ ﭘﻮزﻳﺸﻨﮫﺎي ﺧﻮد را ﻛﻢ ﻣﻲ ﻛﻨﯿﻢ.
٤٩ - ﭼﻨﺪ روزي را ﺑﺎ ﮔﺮوه ﻣﻌﺎﻣﻼﺗﻲ ﻣﺮﺑﻲ رواﻧﺸﻨﺎس ﺧﻮد در آﻣﺮﻳﻜﺎ ﺑﺴﺮ ﻣﻲ ﺑﺮﻳﻢ.
٥٠ - ﺷﺮوع ﺑﻪ ﺳﻮد ﻛﺮدن ﺑﺎ روش ﭘﺎﻳﺪار ﻣﻲ ﻛﻨﯿﻢ.
٥١ - ﺑﺎز ﻛﻤﻲ ﺑﻪ ﺧﻮدﻣﺎن ﻏﺮه ﻣﻲ ﺷﻮﻳﻢ !اﻣﺎ اﻳﻦ ﺑﺎرﻣﻲ ﻓﮫﻤﯿﻢ ﻛﻪ اﺷﺘﺒﺎه ﻛﺮده و ﺑﺎ ﺿﺮر ﻛﻤﻲ آﻧﺮا ﻣﺤﺪود ﻣﻲ ﻛﻨﯿﻢ و ﺑﺎز ﺑﻪ ﺧﻮدﻣﺎن ﻳﺎدآوري
ﻣﻲ ﻛﻨﯿﻢ ﻛﻪ ﻣﺘﻮاﺿﻊ ﺑﻤﺎﻧﯿﻢ.
٥٢ - ﺑﻌﻀﺎ ﺑﻪ ﺻﻮرت ﻧﺎﺧﻮدآﮔﺎه ﺗﺮﻳﺪ ﻣﻲ ﻛﻨﯿﻢ .در اﻳﻦ ﻛﺎر دارﻳﻢ ﺣﺮﻓﻪ اي ﻣﻲ ﺷﻮﻳﻢ.
٥٣ - ﻣﻲ داﻧﯿﻢ ﻛﻪ ﭼﺎﻟﺸﮫﺎي زﻳﺎدي ﭘﯿﺶ رو دارﻳﻢ اﻣﺎ ﺑﺎ اﻋﺘﻤﺎد ﺑﻪ ﻧﻔﺲ آﻧﮫﺎ را رﻓﻊ ﻣﻲ ﻛﻨﯿﻢ.
٥٤ - ﻣﺘﻮﻗﻒ ﻛﺮدن ﭘﻮل ﻳﻚ ﻣﺴﺎﻟﻪ ﻣﻲ ﺷﻮد .ﺣﻘﯿﻘﺘﺎ ﻣﺎ در ﻳﻚ دﻧﯿﺎي ﭘﺮ از ﻓﺮاواﻧﻲ زﻧﺪﮔﻲ ﻣﻲ ﻛﻨﯿﻢ.
٥٥ - در ﻣﻲ ﺑﺎﺑﯿﻢ ﻛﻪ زﻧﺪﮔﻲ ﻣﺎ ﺑﻮاﺳﻄﻪ ﺗﺮﻳﺪ ﻛﺮدن ﺑﮫﺘﺮ ﺷﺪه و در ﺑﺴﯿﺎري از زﻣﯿﻨﻪ ھﺎي زﻧﺪﮔﻲ ﺑﻪ ﺧﻮاﺳﺘﻪ ھﺎﻳﻤﺎن ﻣﻲ رﺳﯿﻢ.

منبع: http://www.sarmaye.com/

فريبرز بازدید : 18 جمعه 05 آبان 1391 نظرات (0)

 

ﻣﻄﺎﻟﺐ ﻣهمي ھﺴﺖ ﮐﻪ در ﺑﺎب رواﻧﺸﻨﺎﺳﯽ ﻣﻌﺎﻣﻠﻪ ﺑﺎﯾﺪ در ﻣﻮرد آن ﺻﺤﺒﺖ ﮐﺮد ﺗﺎ ﺑﺘﻮاﻧﯿﻢﺷﺮوع ﺧﻮﺑﯽ داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﯿﻢ.ﻣﺴﺌﻠﻪ اﺻﻠﯽ ﺑﻪ ﺗﻔﺎوت ﻣﯿﺎن ﺧﺮﯾﺪ و ﻓﺮوش ﻣﺮﺑﻮط ﻣﯿﺸﻮد. ﻣﺎ اﻧﺴﺎﻧها اﺳﺎﺳﺎ ﻣﻮﺟﻮدات اﻣﯿﺪواری ھﺴﺘﯿﻢ و ھﻤﯿﻦ اﻣﯿﺪواری اﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﺎﻋﺚ رﺳﯿﺪن ﻣﺎ ﺑﻪ اھﺪاف ﻣﺎن ﻣﯿﺸﻮد. ھﯿﭻ ﮐﺲ ﺷﮑﺴﺖ ﺧﻮرده ﻧﯿﺴﺖ ﺗﺎ وﻗﺘﯽ ﮐﻪ دﺳﺖ از ﺗﻼش ﺑﺮ ﻧﺪاﺷﺘﻪ اﺳﺖ. اﯾﻦ ﺟﻤﻠﻪ ﮔﻮﯾﺎی اھﻤﯿﺖ اﻣﯿﺪواری اﺳﺖ.

ﺳﺮﻣﺎﯾﻪ ﮔﺬاری را ﻓﺮض ﮐﻨﯿﺪ ﮐﻪ ﺑﻌﺪ ﺗﻌﻄﯿﻼت آﺧﺮ ھﻔﺘﻪﮐﻪ اﺣﺘﻤﺎﻻ ﺧﯿﻠﯽ ھﻢ ﺧﻮش ﮔﺬﺷﺘﻪ، ﺻﺒﺢ ﺷﻨﺒﻪ را ﺑﺎ اﻣﯿﺪواری ﺑﯿﺪار ﻣﯿﺸﻮد. ﮔﻮﯾﺎ ﻗﺮار اﺳﺖ اﯾﻦ ھﻔﺘﻪ ﺑﺎ ھﻤﻪ ھﻔﺘﻪ ھﺎی ﮔﺬﺷﺘﻪ ﺗﻔﺎوت داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ. آراﻣﺸﯽ ﮐﻪ از اﺳﺘﺮاﺣﺖ آﺧﺮ ھﻔﺘﻪ ﺑﺪﺳﺖ آﻣﺪه ﺑﻪ او ﻧﺸﺎط ﻣﯿﺪھﺪ ﺗﺎ ﺑﺎ  اﻣﯿﺪواری ﺑﯿﺸﺘﺮی ﺑﻪ ﮐﺎر و ﻣﻌﯿﺸﺖ ﺧﻮد و ﺧﺎﻧﻮاده اش ﻓﮑﺮ ﮐﻨﺪ.

ھﻨﮕﺎﻣﯽ ﮐﻪ در ﺗﺎﻻر ﺑﻮرس ﺧﺒﺮ ﺧﻮﺷﯽ در ﻣﻮرد ﺳهامي ﻣﯿﺮﺳﺪ ﯾﺎ ﺑﺮای آن ﺻﻒ ﺧﺮﯾﺪ در ﺣﺎل ﺷﮑﻞ ﮔﺮﻓﺘﻦ اﺳﺖ. او ﻗﺒﻞ از ﺧﺮﯾﺪن ﺳهام، ﭘﻮﻟﯽ ﮐﻪ ﺑﻌﺪ از ﻓﺮوش آن ﺳهام در آﯾﻨﺪه ﺑﺪﺳﺖ ﺧﻮاھﺪ آورد را در ذھﻦ ﻣﯿﺸﻤﺎرد و ﺑﺎ اﻣﯿﺪواری ﮐﺎﻣﻞ ﺳﻔﺎرش ﺧﺮﯾﺪ ﻣﯿﺪھﺪ. ﺷﺎﯾﺪ ﭼﻨﺪ روزی ھﻢ اوﺿﺎع ﺧﻮب ﺑﺎﺷﺪ اﻣﺎ ﻧﺎﮔهان ﺑﺤﺮاﻧﯽ ﺟﺪﯾﺪ در ﺑﺎزار ﭘﺮﺗﻼﻃﻢ ﺑﻮرس آﻏﺎز ﻣﯿﺸﻮد. ﺑﺮای ﺳهامي ﮐﻪ ﺗﺎزه ﺧﺮﯾﺪه اﺳﺖ ﺻﻒ ﻓﺮوش در ﺣﺎل ﺷﮑﻞ ﮔﺮﻓﺘﻦ اﺳﺖ و ھﻤﻪ ﻣﯿﺨﻮاھﻨﺪ زودﺗﺮ از دﯾﮕﺮی ﺑﻔﺮوﺷﻨﺪ. ﺳﺮﻣﺎﯾﻪ ﮔﺬار ﻧﮕﻮن ﺑﺨﺖ ﻣﺎ ﻧﯿﺰ ﻧﻤﯿﺨﻮاھﺪ از دﯾﮕﺮان ﻋﻘﺐ ﺑﯿﻔﺘﺪ. اﻣﺎ ﺳﻮدی ﮐﻪ ﻗﺮار ﺑﻮد ﺑﺎ آن ﺑﺮای ھﻤﺴﺮش ﯾﺎ ﻓﺮزﻧﺪاﻧﺶ ﭼﯿﺰی ﺑﺨﺮد ﭼﯽ؟ ﺑﺎﯾﺪ آن را ﻓﺮاﻣﻮش ﮐﻨﺪ؟ آﯾﺎ اﯾﻦ ﻗﺪرت را دارد ﯾﺎ ﻧﻪ؟

ﻣﺎ ﮐﻪ ﻧﻤﯿﺪاﻧﯿﻢ ﻓﺮوﺧﺘﻦ آن ﺳهام واﻗﻌﺎ درﺳﺖ اﺳﺖ ﯾﺎﻧﻪ... ﭼﻮن ﻣﻤﮑﻦ اﺳﺖ اﯾﻦ ﺑﺤﺮان ﺑﺰودی ﭘﺎﯾﺎن ﯾﺎﺑﺪ. ﺷﺎﯾﺪ ھﻢ ﻣﻌﺎﻣﻠﻪ ﮔﺮ ﻣﺎ ﺳهام را در ﺳﻘﻒﺧﺮﯾﺪه و ﻗﺮار ﻧﯿﺴﺖ ﺑﻪ اﯾﻦ زودی دوﺑﺎره روﻧﺪ ﺻﻌﻮدی داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ. اﯾﻦ ﮐﻪ ﺑﻔﺮوﺷﺪ ﯾﺎ ﻧﻪﺑﻪ ﺗﺤﻠﯿﻞ ﺷﺮاﯾﻂ ﺗﻮﺳﻂ ﺧﻮد ﻣﻌﺎﻣﻠﻪ ﮔﺮ ﻣﺮﺑﻮط ﻣﯿﺸﻮد اﻣﺎ آﻧﭽﻪ ﮐﻪ ﻣﺴﻠﻢ اﺳﺖ، اﯾﻦ اﺳﺖ ﮐﻪ ھﻤﯿﺸﻪﻓﺮوﺧﺘﻦ از ﺧﺮﯾﺪن ﺑﻪ ﻣﺮاﺗﺐ ﻣﺸﮑﻞ ﺗﺮ اﺳﺖ، ﺧﺼﻮﺻﺎ اﮔﺮ ﻗﺮار ﺑﺎﺷﺪ ﺑﺎ اﻣﯿﺪ و آرزوھﺎﯾﻤﺎن ﺑﺠﻨﮕﯿﻢ. ﺗﻨها راه ﺣﻞ اﯾﻦ ﻣﺸﮑﻞ اﯾﻦ اﺳﺖ ﮐﻪ ﺗﺤﻠﯿﻞ ﮔﺮ ﺧﻮﺑﯽ ﺷﻮﯾﺪ ﺗﺎ ﺑﺘﻮاﻧﯿﺪ ﺑﮕﻮﯾﯿﺪ ﺷﺮاﯾﻂ ﺑﺪ ﻣﺎﻧﺪﻧﯽ اﺳﺖ ﯾﺎ رﻓﺘﻨﯽ... آﻧﮕﺎه دﯾﮕﺮ ﻧﺒﺎﯾﺪ دودل ﺷﻮﯾﺪ و ﮐﺎری را ﮐﻪ درﺳﺖ اﺳﺖ اﻧﺠﺎم دھﯿﺪ. اﻣﺎﻗﺒﻞ از اﯾﻨﮑﻪ ﺗﺤﻠﯿﻞ ﮔﺮ ﻣﺠﺮﺑﯽ ﺷﻮﯾﺪ اﯾﻦ را ھﻢ ﮔﻮش ﮐﻨﯿﺪ. ﻣﯿﺨﻮاھﻢ ﺑﺮاﯾﺘﺎن داﺳﺘﺎن ﺟﺎﻟﺒﯽ را ﺗﻌﺮﯾﻒ ﮐﻨﻢ ﮐﻪ از زﺑﺎن ﯾﮑﯽ از ﺑﺰرﮔﺎن ﺑﻮرﺳهاي جهان ﻧﻘﻞ ﺷﺪه (ﻣﺨﺘﺼﺮی از ﮐﺘﺎب ﭼﺮا ﻣﯽﺑﺮﯾﻢ؟ ﭼﺮا ﻣﯽ ﺑﺎزﯾﻢ؟) :

ھﻨﮕﺎﻣﯽ ﮐﻪ ﭘﺴﺮک ﮐﻮﭼﮑﯽ ﺑﻮد، در ھﻤﺴﺎﯾﮕﯽ ﻣﺮدی زﻧﺪﮔﯽﻣﯿﮑﺮد ﮐﻪ ﺑﻮﻗﻠﻤﻮن ﺷﮑﺎر ﻣﯿﮑﺮد. ﻣﺮد ﺷﮑﺎرﭼﯽ ھﺮ روز داﻣﯽ ﺑﺮای ﺑﻮﻗﻠﻤﻮن ھﺎ ﭘهن ﻣﯿﮑﺮد و ﺑﻪ اﻧﺘﻈﺎر ﻣﯽ ﻧﺸﺴﺖ روزی ﭘﺴﺮک را ﻧﯿﺰ ﺑﺎ ﺧﻮد ﺑﻪ ﺷﮑﺎر ﺑﺮد. ھﺮ دو در ﺟﺎﯾﯽ ﮐﻤﯿﻦ ﮐﺮده ﺑﻮدﻧﺪ و ﺑﻪ دام ﺳﺎده ای ﮐﻪ ﻣﺘﺸﮑﻞ از ﯾﮏ ﺳﺒﺪ ﺑﺰرگ، ﭼﻮب و ﻃﻨﺎب ﺑﻮد ﺧﯿﺮه ﺷﺪﻧﺪ. ﻧﺎﮔهان دوازده ﺑﻮﻗﻠﻤﻮن ﺑﺎ ھﻢ وارد ﺳﺒﺪ ﺷﺪﻧﺪ، ﺳﺒﺪی ﮐﻪ ﺑﺎ ﺗﮑﻪ ﭼﻮﺑﯽ ﻣﮫﺎر ﺷﺪه ﺑﻮد ﺗﺎ ﺑﻮﻗﻠﻤﻮن ھﺎ ﺑﻪ زﯾﺮﺳﺒﺪ ﺑﺮوﻧﺪ. ھﻨﮕﺎﻣﯽ ﮐﻪ ﺑﻮﻗﻠﻤﻮن ھﺎ در زﯾﺮ ﺳﺒﺪ ﻣﺸﻐﻮل داﻧﻪ ﺧﻮردن ﺑﻮدﻧﺪ. ﻗﺒﻞ از ﮐﺸﯿﺪن ﻃﻨﺎب ﺗﻮﺳﻂ ﻣﺮد ﺷﮑﺎرﭼﯽ، ﯾﮑﯽ از ﺑﻮﻗﻠﻤﻮن ھﺎ از زﯾﺮ ﺳﺒﺪ ﺑﯿﺮون آﻣﺪ. ﻣﺮد ﺷﮑﺎرﭼﯽ دودل ﺷﺪ. او ﮐﻪ ﺗﻮاﻧﺴﺘﻪ ﺑﻮد ﯾﮏ ﺑﺎر دوازده ﺑﻮﻗﻠﻤﻮن را ﺑﻪ دام ﺑﯿﺎﻧﺪازد، ﺑﻪ ﯾﺎزده ﺗﺎ راﺿﯽ ﻧﺒﻮد. در ﺣﺎﻟﯽ ﮐﻪ ھﺮ روز ﺑﺎ ﺻﺮف وﻗﺖ ﺑﺴﯿﺎر ﯾﮏ ﯾﺎ ﺣﺪاﮐﺜﺮ دو ﺑﻮﻗﻠﻤﻮن ﺷﮑﺎر ﻣﯿﮑﺮد. وﻗﺘﯽ 3 – 2 ﺑﻮﻗﻠمون دﯾﮕﺮ ﻧﯿﺰ ﺑﯿﺮون آﻣﺪﻧﺪ، ﺷﮑﺎرﭼﯽ دﯾﻮاﻧﻪ ﺷﺪ. اﺣﺘﻤﺎﻻ ﺣﺎﻻ ﺑﻪ ﯾﺎزده ﺗﺎ راﺿﯽ ﺑﻮد. ﻋﺎﻗﺒﺖ ھﻤﻪ ﺑﻮﻗﻠﻤﻮن ھﺎ ﺑﺎ ﺷﮑﻤﯽ ﺳﯿﺮ از زﯾﺮ ﺳﺒﺪ ﺑﯿﺮون آﻣﺪﻧﺪ و آن ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﺷﺐ ﮔﺮﺳﻨﻪ ﺧﻮاﺑﯿﺪﺷﮑﺎرﭼﯽ ﺑﻮد. ﭼﻮن ﻧﺘﻮاﻧﺴﺘﻪ ﺑﻮد ﺧﻮد را ﮐﻨﺘﺮل ﮐﻨﺪ.

ﻣﺜﺎل اﯾﻦ اﺗﻔﺎق در ﺑﺎزار ﺑﻮرس ﻧﯿﺰ ﺑﻪ ﻣﺮاﺗﺐ اﺗﻔﺎق ﻣﯽ اﻓﺘﺪ. ﺟﻤﻠﻪ ﻣﻌﺮوﻓﯽ وﺟﻮد دارد ﮐﻪ ﻣﯿﮕﻮﯾﺪ: وﻗﺘﯽ ﺳﻮد دور از اﻧﺘﻈﺎری در ﺑﻮرس ﺑﺪﺳﺖ آوردي آن را بردار و فرار كن...

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 3
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 13
  • آی پی دیروز : 30
  • بازدید امروز : 4
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 4
  • بازدید ماه : 4
  • بازدید سال : 4
  • بازدید کلی : 215